امیدواری!

ساخت وبلاگ

با بابا تماس تصویری گرفتم و همون لحظه داشتم به خواهرزاده‌م می‌گفتم‌ می‌خوایم بابایی رو سوپرایز کنیم، هیچی نگو یه دقیقه. نگو بابام دیده دستمو به نشانه هیس گذاشتم رو دماغم. پرسید چرا می‌گی هیس؟ گفتم‌ هیچی، به مهمونم گفتم ساکت باشه. یه‌لحظه بهم‌ امیدوار شد و با خنده گفت: مَرده؟!

رویای لعنتی...
ما را در سایت رویای لعنتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : anidalton بازدید : 85 تاريخ : يکشنبه 5 تير 1401 ساعت: 5:54