پدرم دندانهای مصنوعیاش را درآورده بود، خواهرزادهام با ناراحتی آمد به او گفت دهانت را باز کن ببینم... بعد نگاهی انداخت و گفت حالا باز خوب است که زبان داری!
رویای لعنتی...
ما را در سایت رویای لعنتی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : anidalton بازدید : 23 تاريخ : سه شنبه 30 آبان 1402 ساعت: 15:35