همزمانی

ساخت وبلاگ

کنار هم قرار گرفتن عاشقانه آدم ها برای من همیشه معمایی جالب توجه است، مثلا هر وقت می بینم کسی وارد رابطه شده و طرف مقابلش را در فیس بوک معرفی کرده، صفحه هر دونفر را باز می کنم. سن و سالشان، قیافه هایشان و عقایدشان را مقایسه می کنم و برای خودم داستان اتفاقی را می بافم که آنها را کنار هم قرار داده است.

«همزمانی» از نظر من موضوعی شگفت انگیز است. شاید از وقتی چند بار به غسالخانه و سالن تشریح رفتم، بیشتر فکرم را مشغول کرد. کسانی که می میرند، به نوعی دیگر معاصر ما به حساب نمی آیند، اما عده زیادی هنوز زنده اند. وقتی در خیابان ها مردم را می بینم، به آن همزمانی فکر می کنم که همه زنده ها را در آن لحظه خاص و در یک دنیا کنار هم قرار داده است و هر لحظه می تواند سرنوشت هر کدامشان را به وسیله یکی دیگر از آنها عوض کند. شما نمی توانید با ناپلئون بناپارت یا چه می دانم، با مریلین مونرو یا با یک کشاورز یا خیاط ساده دوره قاجار ازدواج کنید. عشق در زندگی شما تنها با یکی از همین آدم های همزمانتان شانس رقم خوردن دارد. مردی با کاپشن سفید، زنی با نان بربری در دست، پسری با کوله پشتی و دختری با رژ قرمز، اینها فقط چهار نفر از آدم هایی هستند که در دنیای ما و همزمان با ما زندگی می کنند، دنیا پر از آدم هایی با همین ویژگی است.

اما یک روزی، یک جایی و یک جوری دو نفر از این آدم ها در کنار هم قرار می گیرند. ممکن است قبلا هم از کنار هم گذشته باشند، شاید یک بار در یک صف، پسر نوبت خودش را به دختر تعارف کرده باشد یا شاید یک روز در یک تاکسی با هم نشسته باشند اما یک اتفاق باعث می شود آنها برای همیشه در کنار هم قرار بگیرند. آن اتفاق باید خیلی شگفت انگیز باشد که توانسته دو نفر را در این دنیای به ظاهر بی در و پیکر و از میان این همه آدم به هم برساند.

+ نوشته شده در  چهارشنبه چهاردهم تیر ۱۳۹۶ساعت 15:2  توسط   | 
رویای لعنتی...
ما را در سایت رویای لعنتی دنبال می کنید

برچسب : همزمانی, نویسنده : anidalton بازدید : 80 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 3:07